فرزندان ناخلف علماء وشخصیتهای مذهبی
سیاست انقلابی کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم عماریون احساس وظیفه کنند در صحنه حاضر‌شوند

فرزندان ناخلف علماء وشخصیتهای مذهبی

 
 

فرزندان ناخلف علماء وشخصیتهای مذهبی

 آیا دستگیری فرزند حضرت آیت الله محمدی گیلانی که از قضا با دخالت خود ایشان صورت پذیرفت و اعدام وی را در پی داشت، اقدامی علیه شخصیت آن بزرگوار بود؟ و یا دستگیری فرزند مرحوم آیت الله مشکینی یا دستگیری منجر به اعدام فرزند حجت الاسلام والمسلمین حسنی(نماینده رهبری دراستان وامام جمعه ارومیه)– از پیشگامان شجاع و برجسته انقلاب اسلامی- دستگیری و زندانی شدن فرزند حضرت آیت الله خزعلی(دکترمهدی)اعلام برائت پدر ازاین فرزندناخلف و… که در تمامی این نمونه ها استقبال آن بزرگواران عزیز را نیز در پی داشت، با هدف تضعیف و تخریب آنان صورت پذیرفته بود؟! و آیا این اقدامات به جایگاه رفیع و بلندمرتبه آنان، کمترین آسیب و خدشه ای وارد کرد؟! این عزیزان بزرگوار کماکان در شمار اسوه های بلندمرتبه و مردان خداجوی انقلاب به شمار می آیند و برای ملت و انقلاب و نظام افتخارآفرین بوده و هستند.



 آیت الله هاشمی رفسنجانی بعد از محکومیت خانم فائزه هاشمی و در حالی که آقای مهدی هاشمی یک متهم فراری بود، از سوی رهبر معظم انقلاب به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام که جایگاهی رفیع و بلندمرتبه در جمهوری اسلامی ایران است، منصوب شدند و هم اکنون بسیاری از شخصیت ها و مسئولان نظام در جلسات سرنوشت ساز مجمع که به ریاست ایشان تشکیل می شود حضور پیدا می کنند. ضمن این که آیت الله رفسنجانی در بسیاری از نشست های تصمیم ساز و سیاست پرداز نظام به عنوان یکی از مسئولان بلندمرتبه حضور فعال دارد. بنابراین، صرفنظر از برخی مواضع قابل انتقاد و سوال برانگیز ایشان، آنچه از سوی نظام درباره آیت الله رفسنجانی حتی بعد از محکومیت یکی از فرزندان و فرار یکی دیگر صورت پذیرفته، تلاش برای حفظ حرمت و جایگاه وی بوده است.

 براساس یک خبر موثق، بازگشت مهدی هاشمی به درخواست شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی و با اطلاع ایشان از بازداشت و محاکمه وی صورت گرفته است 

دیروز آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با برخی از اعضای حزب موتلفه اسلامی تاکید کرد؛ حساب فرزندان و عملکرد آنها از حساب شخص وی جداست و گفت در زمینه رسیدگی قضایی نیز، فرزندان خود را متمایز از سایر شهروندان نمی داند.

منبع:روزنامه کیهان۴مهر۹۱

توضیح:ملاقات آیت الله هاشمی رفسنجانی با"مؤتلفه"مربوط به روزهای گذشته بوده نه دیروز

                                                                  **************

   آیت الله‌هایی که به خاطر انقلاب فرزندانشان را دادگاهی کردند

 

تاریخ انقلاب روایت‌هایی از دادگاههایی که فرزند گرفتار تیغ عدالت پدر شده است را به دست می دهد. از ماجرای حکمی که آیت الله محمدی گیلانی برای فرزندانشان به دست می دهد تا لو دادن محل اختفای رشید حسنی توسط امام جمعه ارومیه و نهایتا اعدام او.
به گزارش مشرق به نقل از مهر ، هنوز هم می توان رگه هایی از برخوردهای اوایل انقلاب پدران با فرزندان ناخلف را یافت. بیانیه ای که آیت الله خزعلی سه سال پیش در اعلام برائت از رفتار و کردار فرزندش مهدی منتشر کرد، ریشه در همان اعتقادی داشت که زمانی، از دل آن اعتقاد برخوردهای آیت الله جنتی، آیت الله حسنی، آیت الله محمدی گیلانی با فرزندان گمراه شده شان جوشیده بود.

                                                         *****



زیرکی امام در ماجرای طالقانی



مجتبی طالقانی، دو سال پس از آنکه با پدر هیچ تماسی نداشت، در نامه ای مشهور به پدرش آیت الله سید محمود طالقانی دلایل خروجش از دایره اسلام و تغییر در خط فکر سیاسی و مذهبی اش را شرح داد. او در ای نامه با بیان اینکه «مذهب به هیچ وجه و واقعاً به هیچ وجه نمی‌توانست کوچک‌ترین مسأله سیاسی استراتژیک و ایدئولوژیک مرا حل کند» نوشته بود: «من قبلاً فکر می کردم که روشنفکران مبارز می توانند این رژیم را از میان بردارند ، ولی اکنون باور کردم که باید به طبقه کارگر روی آوریم … برای سازماندهی طبقه کارگر باید اسلام را کنار بگذاریم…» در آن مقطع اعضای کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق برای آن که جریان مذهبی و انقلابی را در قبال خود دچار انفعال کنند، متن نامه مجتبی طالقانی خطاب به پدرش را منتشر و القا کردند جاذبه مارکسیسم تا حدی است که فرزند یک روحانی مشهور انقلابی را نیز به خود جلب کرده و این فرزند راه خود را از پدر جدا کرده است. ۲۳ فروردین سال ۱۳۵۸ اما، مجتبی طالقانی به خاطر ارتباطش با مارکسیست دستگیر می شود. محمدرضا فرزند دیگر آیت الله طالقانی که برای پیگری ماجرا به مرکز سپاه پاسداران رفته بود اتومبیل برادرش را در محوطه همان مرکز می بیند، آیت الله بعد از شنیدن شرح ماجرایی که بر فرزندانش رفته و دانستن اینکه بازداشت کنندگان به علت ارتباط مجتبی با شاخه مارکسیست سازمان مجاهدین خلق سفری قهرگونه به خارج از تهران در پیش می گیرد. کادر رهبری سازمان مجاهدین که تا پیش از آن، نامه فرزند به پدر را با سر و صدا منتشر کردند، حالا با دستگیری مجتبی طالقانی، سعی کردند این اقدام را در راستای توهین به آیت الله جلوه دهند.  سازمان مجاهدین خلق بار دیگر تلاش کرد از این آب گل آلوده ماهی خود را بگیرد و با بزرگ کردن ماجرای سفر آیت الله طالقانی به بیرون از تهران، طی اعلامیه ای اعلام کرد نیروهای نظامی خود را در اختیار ایت الله طالقانی می گذارد! آیت الله طالقانی به این پیام اعتنایی نکرد.



 آیت الله محمدرضا مهدوی کنی،  سرپرست وقت کمیته های انقلاب در آن زمان در گفت وگویی با روزنامه کیهان (۲۵ فروردین ۱۳۵۸) اشاره کرد که «انتقال مکان ایت الله طالقانی ربطی به دستگیری فرزندانشان ندارد و ایشان مدتهاست به خاطر ازدحام بیش از حد مراجعین از منزل اصلی خود نقل مکان کرده اند».



زیرکی حضرت امام غائله را ختم به خیر کرد .امام خمینی در مصاحبه ای ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲﺍﺷـﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻧـﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨـﺪ : " ﺍﮔـﺮﺍﺣﻤﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﻦ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﻤﻲ ﺯﺩﻡ " . ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑـﺎ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡﻣﻼﻗـﺎﺕ ﻛﻨﻨﺪ.



در مورد انقلاب با کسی شوخی ندارم



مشابه برخوردی که آیت الله طالقانی با فرزندان خود انجام داد را در روحیات یک روحانی دیگر هم می توان یافت. آیت الله حسنی امام جمعه ارومیه در خاطراتش درباره فرزند بزرگش رشید که به گروههای منحرف ملحق شده بود می نویسد: " جایش را شناسایى کردیم. در کمیته انقلاب تهران با آیت‌الله مهدوى‌کنى تماس گرفتم و گفتم: یک موردى هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم است….. گفتم اگر مقاومت یا فرار کند، بزنید، نگذارید فرار کند و اگر هم تسلیم شد، دستگیر کنید و به کمیته تحویل بدهید. آنها رفتند و او را دستگیر کردند."



او ادامه می دهد: "رشید را بعد براى بازجویى و محاکمه به تبریز انتقال دادند. او چون محل فعالیت‌هایش آذربایجان بود در این شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گردید…»



آیت الله حسنی می نویسد: « من در مورد انقلاب با هیچ شخصى ولو پسرم باشد، شوخى ندارم و با هیچ احدى در این مورد عقد اخوتى هم نبسته‌ام. هنوز هم اگر یکى از فرزندانم بر ضدانقلاب و رهبرى خداى ناکرده فعالیت کند، همان کارى را خواهم کرد که با رشید کردم."

 

صدور حکم اعدام برای دو فرزند



روایت برخورد آیت الله محمدی گیلانی با دو فرزند خود نیز از عجایب انقلاب است. آنجا که پای انحراف از مبانی اسلام باشد، فرزند گرفتار تیغ عدالت پدر می شود. آیت الله محمد مجمدی گیلانی که از انقلاب به دستور امام ریاست دادگاههای انقلاب را بر عهده گرفته بود در خرداد سال ۱۳۶۰ فرزندان خود را در جمع تعدادی زیادی از منافقین می یابد که در بلواها و آشوب های آن مقطع دستگیر شده بودند. آیت الله شخصا محاکمه فرزندان را انجام می دهند. محمدرضا سرشار،پژوهشگر و نویسنده، در سایت شخصی خود درباره ایت الله گیلانی می نویسد:« چنین مشهور بود که دو تن از پسرانش را به سبب فعالیتهای ضد انقلابی ،شخصا به اعدام محکوم کرد.و هنگامی که استنکاف ماموران تحت امر خود را از اجرای این حکم، لابد از نظر خودشان مهیب – دید ، برخاست تا به دست خود این حکم را اجرا کند.و تنها در این هنگام بود که آن ماموران -برای آنکه پسرانی به دست پدر خود اعدام نشوند -به ناچار تن به اجرای این احکام دادند»



روز شکر آیت الله جنتی

محمد حسین جنتی فرزند آیت الله جنتی نیز از نمونه هایی بود که در اوایل انقلاب در جریان یک درگیری کشته شد. روایت است که می گوید آیت الله جنتی نذر کرده بوده که اگر پسرش حسین جنتی که فراری است و روند انقلاب را قبول ندارد دستگیر یا اعدام شود ۴۰ روز روزه شکر بگیرد.او قبل از انقلاب به دلیل ارتباطش با سازمان مجاهدین خلق دستگیر و محکوم به حبس ابد شد. در آبان سال ۵۷ از زندان آزاد شد و پس از اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی به حمایت از سازمان مجاهدین خلق برخاست و فعالیت خود را شدت بخشید. مدتی به همراه همسرش به زندگی مخفی روی آورد. در پاییز ۱۳۶۰ خانه او به محاصره در آمد، پس از درگیری، حسین خود را از پنجره ساختمان به پائین پرت کرد تا فرار کند، اما کشته شد. همسر وی که برای خرید بیرون رفته بود، هنگام بازگشت به وضعیت محل مشکوک شده و از آنجا می‌گریزد.



بیانیه ای در برائت از فرزند

روایت برخورد غضبی پدران با فرزندان تنها به اوایل انقلاب برنمی گردد. سی سال پس از انقلاب هم می توان چنین برخوردهایی را در بین مسئولان نظام یافت. به این جمله دقت کنید: «از نزدیکان و خویشاوندان‌مان دوری و برائت می‌جوئیم اما از آرمان‌های خود و انقلاب دست بر نمی‌داریم».  این جمله ای است که آیت الله ابوالقاسم خزعلی رئیس بنیاد بین المللی غدیر در سال ۸۸ درباره اظهارات و عملکرد فرزندش مهدی به زبان آورده است.

مهدی خزعلی فرزند آیت الله خزعلی تاکنون به دلایل مختلف بازداشت شده است. او به ویژه پس از انتخابات به دلیل رفتار و رویکردی که نسبت به نظام داشت مورد غضب پدر واقع شد. آیت الله خزعلی سال ۸۸ در بیانیه ای با استناد به آیاتی از قرآن مجید اشاره کرد که خداوند سبحان به ما تنبه می‌دهد اگر اولادتان با خدا و رسول کنار نیامدند از آنها احتراز کنید و آنها را دوست نداشته باشید. او در بیانیه اش نوشت:«مدت مدیدی است پسرم مهدی خزعلی از راه مستقیم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه نصحیت می‌کنم و برای هدایتش متوسل به اولیای خدا می‌شوم اثر نمی‌کند. با بعضی از علمای بزرگ صحبت کردم، فرمود دست نگه دار شاید به راه بیاید. دیگر کاسه صبرم لبریز شده، دیگر با او صحبت نمی‌کنم و حرف‌های نامناسب او را بر نمی‌تابم. ملت انقلابی عزیز همیشه در صحنه ما بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من نقل کند، نپذیرند. با من ارتباطی ندارد ولی الان هم دعا می‌کنم خداوند به او توفیق دهد که از راه انحرافی که پیش گرفته است برگردد و گرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و رئیس جمهور و مسلمین عزیز را از شر او مصون و محفوظ بفرماید».

امتحانی دیگر

مهدی هاشمی، فرزند آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی جدیدترین نمونه برخوردهای یکی از مسئولان نظام با تخلفات فرزندش هست یا باید باشد. او که پس از حوادث انتخابات سال ۱۳۸۸ از ایران خارج شده است. پس از انتخابات حجم قابل توجهی از اعترافات چهره های شاخص دستگیر شده، معطوف به نقش مهدی هاشمی در جریان سازی و هدایت حوادث پس از انتخابات بود. او دو ماه پس از انتخابات به عنوان رئیس دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی جهت بازدید و رسیدگی دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی به خارج از ایران رفت و آیت الله هاشمی رفسنجانی پدر او نیز در سخنانی صریح از ماموریت کاری و تحصیلی مهدی هاشمی دفاع کرد. این سخنان مورد انتقاد برخی از مسئولان نظام قرار گرفت و نهایتا پس از انتقال ریاست دانشگاه ازاد از عبدالله جاسبی به یکی از براداران دانشجو مشخص شد واحد آکسفورد دانشگاه آزاد که فرزند چهارم آیت الله هاشمی رفسنجانی برای ماموریت به آنجا رفته است اصلا وجود خارجی ندارد. با انتشار این خبر و جابجایی ریاست دانشگاه آزاد، ماموریت مهدی در لندن پایان یافته فرض شده و راهی جز بازگشت به ایران نمی بیند. همزمان با روزهایی که خبر بازگشت او منتشر می شود حکم فائزه  هاشمی رفسنجانی خواهر او نیز که در اغتشاشات حوادث انتخابات نقش داشت در مرحله اجرا قرار می گیرد. برخی اتهامات اقتصادی و ارتشا در مناقصات نفتی نیز به مهدی وارد است. غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه چندی پیش در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا مهدی هاشمی به محض ورود به کشور دستگیر و محاکمه می‌شود، گفته بود: قبلا هم گفته‌ایم که اگر بیاید قطعاً به پرونده وی رسیدگی خواهیم کرد

 

                                        *****

ممتازنیوز: آیت‌الله جنتی از بزرگان و صاحب منصبان نظام در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است؛ ظرافت و دقت کار ایشان بە گونه‌ای بوده کە همواره مورد تایید امام خمینی و رهبر انقلاب بوده است؛ ایشان نیز هیچ‌گاه از این اعتماد نظام اسلامی بە خود، کمترین سوء استفاده را نکرده و حتی از آزمایش و ابتلائات نیز سربلند خارج آمده است؛ ایشان از یکی از سخت‌ترین آزمایشات الهی، کە همانا ابتلاء و آزمایش بە وسیله فرزندان است نیز پیروز خارج شد و مانند بعضی دیگر از مسئولین، کوچکترین استفاده ای از جایگاه خویش برائ رهایی فرزند مجرم و خطاکار خود از پنجه عدالت نکرد.

محمدحسین جنتی فرزند آیت‌الله جنتی است کە از سالهای پیش از انقلاب بە عضویت سازمان مجاهدین خلق در آمد. وی بە همراه این سازمان بە مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت؛ او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی پس از مواضع خصمانه این سازمان منافق علیه نظام اسلامی، از آنان جدا نشد و بە مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی پرداخت؛ از آنجا کە پس از اعلان جنگ مسلحانه سازمان منافقین علیه جمهوری اسلامی، برخورد با آنان در دستور کار قرار گرفته بود، برخورد با اشخاصی مانند محمدحسین جنتی نیز از همین موارد بود؛ اما، آیت‌الله جنتی هیچ دخالتی در این امر نکرد تا نظام بە وظیفه خود عمل کند؛ در نتیجه فرزند وی در درگیری با پاسداران انقلاب اسلامی کشته شد و حضرت آیت‌الله از بابت این برخورد نظام انقلابی، خم بە ابرو نیاورد.

حتی گفته می‌شود کە فرزند ایشان، نه در درگیری، کە با حکم دادگاه بە اعدام محکوم شده و ایشان نیز سکوت کرده اند؛ و همچنین از بعضی اشخاص روایت شده کە « آیت الله جنتی نذر کرده بوده کە اگر پسرش حسین جنتی کە فراری است و روند انقلاب را قبول ندارد دستگیر یا اعدام شود ۴۰ روز روزه شکر بگیرد»؛ بە هر تقدیر تفاوت در نحوه کشته شدن حسین جنتی، بە اصل ماجرا ضربه نمی‌زند، کە آن همانا سربلندی آیت‌الله جنتی از این آزمایش الهی است.

                                                                              *****

آیت الله محمدی گیلانی کیست؟

آیت الله محمد محمدی گیلانی از شاگردان امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مدرس فقه و اصول در سطح عالی و استاد دانشگاه های تهران و امام صادق (ع) بوده است. وی که صاحب آثار متعددی در حوزه دین می باشد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام خمینی و رهبر معظم انقلاب عهده دار مسئولیت های مختلفی شد که اهم آنها عبارت است از: حاکم شرع و ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی با حکم امام خمینی‌، عضو فقها و دبیر شورای نگهبان‌، نماینده حضرت امام خمینی (ره) در دانشگاه ها و رییس شورای مرکزی نمایندگان حضرت امام در دانشگاه ها، رئیس هیأت عفو، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام‌، عضو شورای بازنگری قانون اساسی‌، نماینده مردم تهران در چهار دوره مجلس خبرگان‌، رئیس دیوان عالی کشور و مشاور عالی رییس قوه قضاییه.



در سال ۱۳۸۸ به پاس سالها تلاش و مجاهدت آیت الله محمدی گیلانی در عرصه های مختلف قضا نشان درجه یک عدالت به وی اهدا شد.



روایت برخورد آیت الله محمدی گیلانی با دو فرزند خود نیز از عجایب انقلاب است. آنجا که پای انحراف از مبانی اسلام باشد، فرزند گرفتار تیغ عدالت پدر می شود. آیت الله محمد محمدی گیلانی که از انقلاب به دستور امام ریاست دادگاههای انقلاب را بر عهده گرفته بود در خرداد سال ۱۳۶۰ فرزندان خود را در جمع تعدادی زیادی از منافقین می یابد که در بلواها و آشوب های آن مقطع دستگیر شده بودند. آیت الله شخصا محاکمه فرزندان را انجام می دهند. محمدرضا سرشار،پژوهشگر و نویسنده، در سایت شخصی خود درباره ایت الله گیلانی می نویسد:

« چنین مشهور بود که دو تن از پسرانش را به سبب فعالیتهای ضد انقلابی ،شخصا به اعدام محکوم کرد.و هنگامی که استنکاف ماموران تحت امر خود را از اجرای این حکم، لابد از نظر خودشان مهیب – دید ، برخاست تا به دست خود این حکم را اجرا کند.و تنها در این هنگام بود که آن ماموران -برای آنکه پسرانی به دست پدر خود اعدام نشوند -به ناچار تن به اجرای این احکام دادند»دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲ جهان نیوز

***

 

 

 

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از نامه نیوز،نامه برخورد قاطع و محکم با فساد و کج‌رفتاری، همواره یکی از آرمان‌های حقیقی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.



در سی و چند سالی که از انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد، مواردی اتفاق افتاده است که فرزندان مسئولان متعهد و خدمتگزار نظام، مورد اتهام واقع شده‌اند. برخورد جدی دستگاه قضایی با اتهامات این افراد نشان می‌دهد که نظام جمهوری اسلامی ایران در برخورد با فساد همواره قاطع و شفاف بوده است و هرگز اجرای عدالت در نظام جمهوری اسلامی، دستخوش مناسبات فامیلی قرار نگرفته است.



امام خمینی(ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، در برابر تخلفات و انحرافات خویشاوندان خود قاطع بودند و هیچ‌گاه به دلیل خویشاوندی از خطا و ناصوابی چشم‌پوشی نکردند.

حجت الاسلام سید حمید روحانی در خاطره‌ای از امام (ره) نقل می‌کند که "در سال ۵۹ آقای سید حسین خمینی که نوه امام بود (فرزند آقا مصطفی)  می‌رود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی می‌کند. مردم به او حمله می‌آورند. می‌خواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری‌اش می‌برد، بچه‌های کمیته جلوی او را می‌گیرند و از همانجا مسئولین کمیته تماس می‌گیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده می‌شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده، مردم به او هجوم آوردند، دست به اسلحه برده، ما چه کار کنیم؟ امام به مرحوم آیت الله اشراقی می‌فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند."

امام (ره) آنجا که نوه خود را در مقابل نظام اسلامی دیدند، دستور به دستگیری وی دادند و حتی با صراحت فرمودند که  اگر مقاومت کرد، او را با تیر بزنید! این برخورد قاطع امام خمینی(ره) در مقابل معاندان نظام اسلامی، همواره سرمشق مسئولان و مقامات کشور قرار گرفته است، تا جایی که در سال‌های اول انقلاب برخی از بزرگان نظام، خود فرزندان ناخلف خود را به دستگاه قضایی و اجرای عدالت سپردند و همچون آیت الله جنتی از دستگیری فرزندان مخالف و مجرم‌شان، روزه شکر به جا آوردند.



تاریخ انقلاب اسلامی نشان از آن دارد که اجرای عدالت برای همه، همواره آرمان و ارزش راستین نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.

در جدول زیر می‌توانید نام برخی از فرزندان مسئولان نظام را که به اتهاماتی مورد پیگرد دستگاه قضایی قرار گرفته‌اند، ببینید. برخی از این افراد در دستگاه قضایی تبرئه شدند و برخی دیگر مجرم شناخته شدند و در راستای اجرای عدالت مورد مجازات قرار گرفته‌اند.

تاریخ فرد

اتهام

منبع
۱۳۵۸ مجتبی طالقانی

فرزند آیت الله طالقانی
ارتباط با مارکسیست‌ها

روزنامه اطلاعات

۱۳۵۸

رشید حسنی

آیت الله حسنی

همکاری با گروه‌های ضد انقلاب روزنامه کیهان
۱۳۵۸

محمد منتظری

فرزند آیت الله منتظری

همکاری با جنبش‌های رهایی‌بخش جهانی/ آزاد شد

محمد منتظری در انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

روزنامه کیهان

۵۸/۷/۱۲

۱۳۶۰

وحید لاهوتی

فرزند حسن لاهوتی اشکوری

همکاری با منافقین رجانیوز
۱۳۶۰

پسران آیت الله گیلانی

همکاری با منافقین روزنامه کیهان
۱۳۶۰

محمدحسین جنتی

فرزند آیت الله جنتی

همکاری با منافقین روزنامه کیهان
۱۳۶۰ فرزندان آیت الله گل‌زاده غفوری همکاری با گروه‌های ضد انقلاب

پایگاه اطلاع‌رسانی قربانیان ترور

۱۳۶۰

فرزند آیت الله مشکینی

همکاری با گروه‌های ضد انقلاب روزنامه کیهان
۱۳۸۸ حسن یونسی

فرزند علی یونسی/ وزیر اطلاعات خاتمی
وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ آفتاب
۱۳۸۸

علیرضا بهشتی

فرزند آیت الله بهشتی

وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ تابناک
۱۳۸۹

حسن لاهوتی

فرزند فائزه هاشمی رفسنجانی

ارتکاب برخی جرائم امنیتی در فرودگاه امام خمینی (ره) سایت فردا
۱۳۸۹ مهدی خزعلی

فرزند آیت الله خزعلی
تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب و همچنین تشویش اذهان عمومی روزنامه کیهان
۱۳۹۰ محمدطاهر(شجاع الدین) حائری شیرازی

فرزند آیت الله حائری شیرازی
اتهامات اقتصادی

دادگاه محمدطاهر حائری شیرازی را تبرئه کرد.

افکارنیوز

شیرازنا

۱۳۹۱ حسن معادیخواه

فرزند حجت الاسلام عبدالمجید معادیخواه/ وزیر ارشاد دولت شهید رجایی
وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ رجانیوز
۱۳۹۱ فائزه و مهدی هاشمی

فرزندان هاشمی رفسنجانی

فعالیت های تبلیغی علیه نظام در وقایع پس از انتخابات ۸۸

فارس

  

 

 

 

  شاید برای جوانان نسل سومی باورش سخت باشد که مردانی در جمهوری اسلامی بوده و هستند که در راه اعتلای انقلاب و آرمان هایش پای حکم اعدام «فرزندان ناخلف» خود را هم امضاء می کنند … 

در طول تاریخ همواره یکی از سنت های الهی آزمودن بندگان توسط اموال و فرزندان و خانواده آنها بوده است؛ به نحوی که در آیاتی از قرآن نیز با صراحت به این موضوع اشاره شده است. 



وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ (انفال/۲)؛ و بدانید که اموال و اولاد شما وسیله آزمایشند.

إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ (تغابن / ۱۵)؛ جز این نیست که اموال و اولاد شما وسیله آزمایشند.



در این راستا می توان بارز ترین نمونه های تاریخی در این خصوص را در زندگی برخی انبیاء الهی نظیر نوح و لوط و… جستجو کرد. نکته ای که در طول زندگی این بزرگواران به خوبی قابل مشاهده است جدا کردن حساب خود از اطرافیان ناصالح در خانواده می باشد که نهایتا منجر به عاقبت به خیری آنها می شود.

اما با نگاهی اجمالی به تاریخ انقلاب نیز وجود نمونه های متعدد از این دست به کرات به چشم می خورد.



آیت الله محمدی گیلانی

یکی از بارز ترین نمونه ها در این خصوص نحوه برخورد آیت الله محمدی گیلانی در قبال دو فرزند ناخلف خود می باشد که در جریان بلوای منافقین در خرداد سال ۶۰ ، به همراه عده زیادی از منافقین دستگیر شدند. در آن زمان، برخلاف امروز، که فرزندان خواص! حاشیه امنی جهت انجام اقدامات خود احساس می کنند، فرزندان ایشان گرفتار تیغ عدالت پدر شده و نهایتا حضرت آیت الله خود شخصا آنها را محاکمه و حکم اعدام را صادر نمود.

شاید به پاس همین عدالت‌طلبی و بی‌توجهی به ملاحظات خانوادگی در راستای حفظ نظام بود که ۲۸ سال بعد رئیس جمهور در دیدار با ایشان وی را مدال افتخاری بر سینه ملت ایران دانسته و افزود: «آیت الله محمدی گیلانی عدالت را از خودشان آغاز کردند.»آیت الله حسنی امام جمعه ارومیه رشید حسنی (پسر بزرگ آیت‌الله حسنی) پس از پیروزى انقلاب ناگهان به گروه سیاسى سازمان فدائیان خلق پیوست و از سران آنها شد، به طورى که مسئولیت شاخه آذربایجان غربى بر عهده او بود. در پی شناسایی محل حضور رشید در تهران آیت ا… حسنی حکم دستگیری وی را صادر کرد. وی در بخشی از خاطرات خود می نویسد : " جایش را شناسایى کردیم. در کمیته انقلاب تهران با آیت‌الله مهدوى‌کنى تماس گرفتم و گفتم: یک موردى هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم است….. گفتم اگر مقاومت یا فرار کند، بزنید، نگذارید فرار کند و اگر هم تسلیم شد، دستگیر کنید و به کمیته تحویل بدهید. آنها رفتند و او را دستگیر کردند."

امام جمعه شهرستان ارومیه در ادامه می افزاید : "رشید را بعد براى بازجویى و محاکمه به تبریز انتقال دادند. او چون محل فعالیت‌هایش آذربایجان بود در این شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گردید…"

در این رابطه وی بعدها نیز کمترین تردیدی از خود نشان نداده و می‌نویسد: "وقتى خبر اعدام رشید را شنیدم، چون به وظیفه خود عمل کرده بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هیچ شخصى ولو پسرم باشد، شوخى ندارم و با هیچ احدى در این مورد عقد اخوتى هم نبسته‌ام. هنوز هم اگر یکى از فرزندانم بر ضدانقلاب و رهبرى خداى ناکرده فعالیت کند، همان کارى را خواهم کرد که با رشید کردم."



امام خمینی(ره)در سال ۵۹ وقتی سیدحسین خمینی در مشهد در دفاع از بنی‌صدر سخنرانی کرده بود مردم در اعتراض به او حمله‌ور شدند که وی دست به اسلحه برد و نیروهای کمیته او را از بین مردم بیرون آوردند.

حضرت امام پس از اطلاع از این موضوع بدون کوچکترین ملاحظه‌ای بر ضرورت برخورد قاطع با تحرکات وی تأکید و بخصوص بر این نکته که انتساب وی به بیت امام نباید سبب ملاحظه و تبعیض در برخورد با وی از سوی نیروهای انتظامی گردد، تصریح نمودند. ایشان دستور دادند سید حسین خمینی تحت‌الحفظ به تهران بازگردانده شود و اگر دست به اسلحه خود زد او را با تیر بزنند.

*************************************************

توضیح:منابع موثق درمورد فرزندان آیت الله محمدی گیلانی

 یکی از سه پسر آیت‌الله محمدی گیلانی در درگیری با مأموران کشته شد و دو پسر دیگر ایشان درحال فرار به سوی مرز ترکیه در اطراف ارومیه با واژگون شدن خودرویشان و از ترس اینکه مبادا توسط مأموران دستگیر شوند با خوردن سیانور خودکشی کردند. بنابر این اصولاً پسران آیت‌الله محمدی گیلانی دستگیر و اعدام نشدند و این داستان سرائی‌ها از قبیل "خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند" می‌باشد. /روزنامه جمهوری اسلامی۶مهر۱۳۹۱

توضیحی برتوضیح:

توضیحات تازه درباره نحوه مرگ فرزندان آیت الله محمدی گیلانی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حجت الاسلام والمسلمین حسینعلی نیری معاون رئیس دیوان عالی کشور، که از همراهان آیت‌الله محمدی گیلانی بوده و هست، با ارسال نامه‌ای به روزنامه جمهوری اسلامی درباره تحریف حقایق و حوادث تاریخی توسط بعضی رسانه‌ها هشدار داد.



متن نامه چنین است:





 بسم‌الله الرحمن الرحیم

سردبیر محترم روزنامه جمهوری اسلامی

سلام علیکم

احتراماً جهت روشن شدن اذهان عمومی و جلوگیری از بعضی تحریف حقایق و حوادث تاریخی که اخیراً رواج پیدا کرده است مطالب زیر را بعرض می‌رساند:





۱٫ اخیراً در روزنامه کیهان و هفته نامه پرتو سخن مطالب مجعولی در رابطه با محاکمه و یا صدور حکم اعدام فرزندان حضرت آیت‌الله محمدی گیلانی توسط معظم له و اقدام برای اجرای آن بدست خود ایشان درج گردیده که صرف نظر از ساختگی بودن آن، اهانت بزرگی به این عالم وارسته و معلم اخلاق که همواره مظهر عطوفت و مهربانی و هدایت و ارشاد متهمین در مسند قضا بوده‌اند می‌باشد.



حضرت آیت‌الله محمدی گیلانی دارای سه فرزند ذکور بوده‌اند که ارشد آنها مرحوم محمدجعفر در سال 1358 بر اثر تصادف و عفونت بیمارستانی دارفانی را وداع گفتند.

دو فرزند دیگر ایشان که از هواداران سازمان منافقین بودند بعد از قضایای سال ۱۳۶۰ و اعلان جنگ مسلحانه توسط آن سازمان، منزل پدری را ترک و به زندگی در خانه‌های تیمی پناه بردند و سرانجام موقع فرار از کشور در استان آذربایجان غربی دچار حادثه شده و از ترس شناسائی و دستگیری با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه دادند و کارشان به دستگیری و محاکمه نرسید.

۲٫ در طول تاریخ اسلام، علما و بزرگانی بوده‌اند که به عللی فرزندان و اقوام آنها دچار انحرافات فکری و عقیدتی شده و حتی عنوان مرتد به خود گرفته ولی پدران آنها جز ارشاد و نصیحت اقدام دیگری حتی بصورت تنبیه و تعزیر جزئی در مورد آنها نداشته‌اند و این روش و سیره همه علماء ربانی بوده است.

۳٫ در میان انبیاء عظام الهی و ائمه اطهار سلام‌الله علیهم نیز مواردی بوده که همسر و یا فرزند آنها مثل فرزند حضرت نوح و یا جعفر کذاب از مسیر حق منحرف و در صف مخالفین قرار گرفتند ولی هیچگاه آن پیامبر و یا امام معصوم اقدام حادی در مورد آنها نداشتند که سرمشقی برای شیعیان و پیروان آنها باشد.

۴٫ آقایان و بزرگانی که با شخصیت آیت‌الله محمدی گیلانی آشنائی دارند به خوبی می‌دانند که این عالم بزرگ و عارف الهی همواره از قلبی رئوف و مهربان و سلم برخوردار بوده‌اند و در محاکم انقلاب اسلامی قبل از اجراء حکم در مقام ارشاد و هدایت و نجات انسانهائی بر می‌آمدند که قابلیت هدایت و برخورداری از رأفت و رحمت اسلامی داشتند.

و بسیارند افرادی از وابستگان به گروهک‌های منحرف که با ارشاد ایشان توبه کرده و به دامن ملت بازگشته‌اند.

اینجانب شخصاً موارد زیادی را شاهد بوده‌ام که در مورد مجرمینی که مستحق تخفیف مجازات یا عفو و بخشش بوده‌اند مستقیماً معظم له از محضر مقدس حضرت امام قدس سره الشریف برای آنها درخواست عفو می‌کرده‌اند.

چگونه تصور می‌شود انسانی فقیه و عارف و واجد سجایای اخلاقی درصدد کشتن فرزندان خود بر آید آنهم به صرف هواداری از سازمان منحرفی بدون آنکه دستش به خون بیگناهی آغشته شده باشد و یا در عملیات نظامی شرکت کرده باشد؟ و اصولاً مگر همه هواداران منافقین که دستگیر می‌شده‌اند به اعدام محکوم می‌شدند که بر فرض دستگیری این فرزندان، اینها نیز محکوم به اعدام شوند؟

۵٫ کلام آخر اینکه چه لزومی دارد برای بعض اهداف سیاسی چهره مهربان و عطوف بزرگان حوزه که همیشه موجب جذب جوانان به اسلام ناب محمدی(ص) و هدایت آنها بوده‌اند را خشن و زشت‌تر از شمر و نادر و مغول معرفی کنیم.!

۵/۷/۱۳۹۱

حسینعلی نیری
                                              *****
 

با توجه به آیه « یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی» و با توجه به اینکه امامان(ع) ما تا حضرت ابراهیم(ع) از اصلاب شامخه و ارحام مطهره بودند، چگونه پسر نوح علیه السلام عمل غیرصالح از کار درآمد و پسران یعقوب علیه السلام ناخلف شدند؟ آیا تربیت پیامبران ایراد داشت؟ خدا که کسی را گمراه نمی کند، زمینه انحراف در امثال اینان از کجا بود؟!

همچنانکه اشاره کرده اید از نظر قرآن فرزند نوح به جهت اعمال ناپسندش نجات نیافت و غرق شد: «انه لیس من اهلک انه عمل غیرصالح . «هود/۴۶» و بی تردید یکی از عوامل مهم انحراف پسر نوح دوستان او بوده اند.

دوستى گاهى آنقدر افراد را به هم نزدیک مى‏نماید که دیگران قدرت تمیز و تفکیک میان آنها را از دست مى‏دهند.

تأثیر دوست بر دوست نیز ناگهانى و ملموس نیست تا به راحتى بتوان نیک و بد آن را بازشناخت. تأثیر دوستى بسیار تدریجى، اندک‏اندک و پنهان است به همین دلیل کسانى که از طریق دوستى منحرف مى‏شوند، گاهى هرگز متوجه انحراف خود نمى‏گردند.

به طور کلی سه دسته عوامل هستند که در شکل گیری شخصیت انسان نقش قابل توجهی دارند یکی عوامل وراثتی و دیگری عوامل محیطی , و مهمتر از عوامل محیطی و وراثتی افعال اختیاری , اراده و به عبارتی دیگر خود انسان است که در شکل گیری شخصیت خود نقش اساسی دارد برای روشن شدن مطلب بطور اجمال تأثیر عواملی که به آنها اشاره شد مورد بررسی قرار می دهیم:

الف . نقش عوامل وراثتی:

از هنگامی که نطفه منعقد می شود یعنی اسپرماتوزئید با تخمک (اووم ) ترکیب می شوند بسیاری از صفات ارثی از طریق ژنها از والدین و اجداد گذشته منتقل می شوند از جمله ی این ویژگیهایی که از همان ابتدا تعیین می شود جنسیت یعنی مرد یا زن بودن است به دنبال آن ویژگی های دیگری مانند رنگ پوست , قد, قیافه , رنگ موها از جمله اموری است که تحت تأثیر ژنها و عوامل وراثتی است البته عوامل محیطی نیز در میزان این تأثیرپذیری از والدین نقش دارد گاهی اوقات شرایط محیطی ممکن است زمینه ی تأثیرپذیری را بیشتر فراهم کند در نتیجه فرزندی خیلی شبیه به والدین باشد و گاهی اوقات نیز برعکس خواهد شد یعنی عوامل محیطی و شرایط زندگی زمینه ی این تأثیرپذیری را به حداقل می رساند و فرزندان شباهت کمتری به والدین دارند. طبیعی است که این تأثیراتی که فرزند از والدین پذیرفته در شکل گیری شخصیت او نقش دارد البته نه به صورت صد در صد یعنی این تأثیرات زمینه ی بوجود آمدن بعضی ویژگیها را در انسان بیشتر فراهم می کند و هرگز به معنای این نست که سرنوشت انسان فقط و فقط به این تأثیرات وراثتی گره خورده باشد.

ب . تأثیر عوامل محیطی:

شکی نیست که عوامل محیطی مانند محیط جغرافیایی , آب و هوا, تغذیه و همچنین عواملی مانند خانه و مدرسه , کوچه , معلم , دوست , آداب و رسوم اجتماعی , عقاید حاکم بر خانواده و جامعه , مسائل اجتماعی , فرهنگی , اقتصادی و حتی سیاسی از جمله عوامل محیطی هستند که در شکل گیری شخصیت انسان تأثیر دارند مثلا دوست آنقدر تأثیر دارد که بسیاری از افراد گمراه در روز قیامت با ندامت و پشیمانی می گویند ای کاش با فلان کس دوست نشده بودم چه اینکه سرنوشت مرا با افکار و رفتارش تحت تأثیر قرار داد و به همین ترتیب سایر مواردی که ذکر شد همه ی اینها در رفتار افکار و عقاید و شخصیت انسان مؤثر هستند.

ج . نقش خود انسان :

گرچه عوامل محیطی و وراثتی و تعامل آنها با یکدیگر نقش بسیار چشمگیری می تواند بر رفتار و افکار و شخصیت انسان داشته باشد ولی اراده و اختیار انسان نقشی عظیم در رقم خوردن سرنوشت وی ایفا می کند از این روست که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «… تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی؛ زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده خارج می کنی» (آل عمران، آیه ۲۷). علامه طباطبایی در ذیل آیه ی فوق می فرمایند: «منظور از بیرون کردن زنده از مرده و به عکس، به وجود آوردن مؤمن از صلب پدر کافر و بیرون آوردن کافر از صلب مؤمن است» (طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج ۳، ص ۱۳۶، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم). 

به بیان فلسفی میتوان گفت در تریت صحیح دو عامل باید فراهم باشد یکی تام بودن فاعلیت فاعل ودیگر تام بودن قابلیت قابل؛ یعنی استعدادوزمینه پذیرش در تربیت پذیر بسیار حایزاهمیت است. 

مشکل تربیت ناپذیری در بسیاری موارد به عدم قابلیت متربی برمیگردد نه نقصان مربی.

از این گذشته خداوند با ایجاد این نمونه ها به انسان می خواهد بفهماند که سخن اصلی را در اصلاح و تربیت انسان اراده و اختیار خود انسان می زند، ممکن است فردی فرزند پیغمبر و امام باشد و از حلال ترین غذاها استفاده کند و… با این حال با اراده خود و با تأثیر پذیری از محیط و دوستان ناباب منحرف گردد. برعکس آن را نیز در تاریخ داریم، موسی در خانه فرعون بزرگ شده و بر علیه او قیام می کند همسر فرعون در محیط کاخ فرعونی به سر می برد. ایمان و شهادت در راه خدا را انتخاب می کند. محمد بن ابی بکر، فرزند خلیفه اول از شیعیان خالص علی(ع) می شود، و معاویه دوم پسر یزید، متمایل به اهل بیت شده، بر علیه روش پدر قیام می کند. تمام موارد فوق و غیر آنها، نشان از این دارد که حرف اصلی را در تربیت ها و انتخاب رفتار و اعمال و اراده خود انسان می زند، نه خانواده و محیط، هر چند آن دو نقش بسزایی دارند، به اصطلاح علمی خانواده و محیط شرط و زمینه ساز تربیت صحیح است نه «علت تامه» و سبب اصلی.
حکایت فرزندان‌خطاکار از ابن‌زبیر تا‌خزعلی‌وهاشمی

 

۵۹۸: ورق ورق تاریخ تکرار شیرینی های به یاد ماندنی و تلخی های فراموش نشدنیست که سراسرش آموزه های ارزشمندیست که شاید کمی تامل در آن رنگ صفحات بعدی تاریخ را عوض کند.

 

پدران آسمانی و فرزندان ناخلف از جمله نکته هاییست که قابل بررسیست. چه بسیار پدرانی که در مسیر خدا بوده اند و حب به فرزند آنها را به وادی تاریکی کشاند و چه زیادند مردانی که برای خدا از فرزندان خود تبری جستند و خدا را به فرزند نفروختند.یکی از نمونه های تاریخی که بارها در کلام رهبری به آن اشاره شده است جریان زبیر و فرزندش عبد الله است.

با برسی شخصیت تاریخی زبیر در میابیم که او از اصحاب خاص رسول خدا و در ابتدا از یاران امیر المومنین بود تا آنجا که زهرای مرضیه در هنگام وصیت به امیر المومنین فرمودند یا علی اگر برای تو امکان اجرای وصیت من نیست به زبیر وصیت کنم.

از دیگر جلوه های وفاداری زبیر زمانی بود که امیر المومنین دستور دادند هر کس حاضر است با من قیام کند تا اسلام را به مسیر اصلی آن برگردانیم فردا سر را بتراشد و به میدان شهر بیاید نوشته اند که زبیر آمد و چهار نفر دیگر.

مجاهدت های زبیر برای اعتلای اسلام تا بدانجا پیش رفت که او را سیف الاسلام لقب دادند اما با این همه افتخارات پس از مدتی رو در روی علی (ع) و به همراه سواران شتر سرخ مو فتنه جمل را آفرید اگر کسی به دنبال سر این مخالفت و انحراف باشد کافیست سری به نهج البلاغه بزند که حضرت فرمودند : زبیر از ما اهل بیت بود تا آن زمان که فرزند شومش عبد الله به جوانی رسید آنگاه زبیر را از ما گرفت.

البته این یک طرف قصه دنیاست.

 در ورقهای دیگر تاریخ داستان نوح پیامبر را نگاشته اند که چگونه از فرزندش که از راه حق جدا شده بود تبری جست و بر کشتی سوار شد و غرق شدن فرزندش را در امواج غضب الهی به نظاره نشست او حتی در مقابل خدا اراده دفاع از فرزندش را نکرد و تنها به نصیحت او پرداخت که آن نیز کار گر نیفتاد.

اما امروز قرن ۱۴ هجریست و نه از نوح و نه از زبیر و فرزندش خبری هست امروز فقط نقل تاریخ است و درس عبرت که گروهی خواندند و گرفتند و گروهی خواندند و خندیدند.

برای آنکه بدانیم تاریخ تکرار شدنیست دو موضع گیری زیر از دو شخصیت برجسته خواندنیست.

آیت الله خرئلی که در کارنامه خود خدمات زیادی را به ثبت رسانده است در مقابل دستگیری فرزند خطا کار خود مهدی خزئلی چنین میفرماید: "فرزند من هم در حال حاضر در زندان به سر می‌برد. او باید به بد بودن کارش اعتراف کند و این اعتراف نباید فقط یک تاکتیک باشد بلکه باید واقعا به بد بودن کار خود اعتراف کند."

ایشان دلیل این موضع گیری خود را چنین بیان میفرماید و میزان را بیان میکند: "میزان ما دین است. انسان در خیلی جهات با حیوانات مشترک است ولی در جهت دین باید خداوند را بشناسید زیرا او رحمان و رحیم است. ما در دستگاه رهبری فتنه‌گرانی داشته‌ایم. حتی در زمان امامان هم فتنه‌گرانی بوده‌اند. باید فتنه‌گران را شناسایی کنیم و از دستگاه حکومت کنار بگذاریم. روحانی‌ای که بخواهد بر ضد میزان کار کند، روحانی نیست. ما بهترین رهبری را داریم و باید از این نعمت به بهترین نحو استفاده کنیم."

اما کمی آن طرف تر دو فرزند خطا کار دیگر از پدری که از او انتظار میرود میزان برایش دین باشد به نام مهدی و فائزه هاشمی وجود دارد که وقتی که همگان و بخصوص دستگاه های مربوطه با اسناد قاطع آنها را آتش بیار معرکه بعد از انتخابات معرفی میکنند پدر باز به دفاع برمیخیزد و یکی را خریدار ساندویچ در عاشورا فتنه و دیگری را پاک معرفی میکند و به بهانه تحصیل به خارج میفرستد و بعد میگوید : "مهدی دائما می‌خواهد بیاید ولی من به او می‌گویم نیاید و کارهایش را انجام بدهد، جالب اینکه هیچ دادگاهی تا امروز به وی احضاریه نداده و مهدی نیز هر وقت که لازم باشد می‌آید. الان هم رفته است دکترا ثبت نام کرده است و قرار است رساله‌اش را در یکی از دانشگاه‌های خارج از کشور بگذراند."

بعد هم او را در آغوش محبت میکشد و در گوشش دعای سفر میخواند و هر جا و هر زمانی به حمایت از او میپردازد. او نه تنها از مهدی اعلام برائت نمیکند بلکه تمام مجاهدت هایش را به پای فرزندی میگذارد که قرار بود باقیات الصالحاتش باشد اما          *****

توضیح:ماجرای فرزند سردار محسن رضایی"احمد"که به امریکافرارکرده بوده وبعد به دبی آورده شد ودرهتلی دردبی بامرگ مشکوک فوت کردرا در خبر"مهر۹۲ "13مهر۹۲مطالعه فرمایید

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره پسر ارشدش «احمد» که سال ۱۳۹۰ در امارات درگذشت، دلنوشته‌ای منتشر کرد.

 

 متن دلنوشته محسن رضایی در صفحه اینستاگرامش به این شرح است: «جبهه فقط رزمنده‌ها نبودند که فداکاری می‌کردند و می‌جنگیدند. خانواده رزمند‌ه‌ها جهاد کمتری از همسران خود نداشتند. چون ما بعضا شش ماه یک‌بار هم فرصت سرکشی به خانه را پیدا نمی‌کردیم. همسران رزمنده‌ها هشت سال به صورت یک‌تنه بار تربیت فرزندان بدون حضور شوهرانشان را به دوش می‌کشیدند. این بخشی از جنگ است که به آن توجه نمی‌شود. آیا یک بچه هفت هشت ساله انتظار ندارد با پدرش به پارک و یا بازار برود؟

 

خانواده من یکی از ده‌ها هزار خانواده‌ای بودند که این مشکلات را تحمل کردند. این مشکلات روی احمد هم اثر داشت و یک بار به مادرش گفته بود کاش یا پدرم شهید می‌شد که می‌گفتیم پدرمان شهید شده و یا می‌آمد و یک بار با هم به پارک و بازار می‌رفتیم.

 

احمد به خاطر روحیات خاصی که داشت و شجاعتی که در وجودش بود، سر پرشوری داشت و دچار اشتباهی در زندگی‌اش شد ولی چیزی نگذشت که متوجه شد و با مشورت من نقشی را بر عهده گرفت و به تلافی اشتباهش ضربه‌ای هم به منافقین در امریکا زد که در موقع لازم جزئیات آن را خواهیم گفت.

 

زوایای قتل احمد مشخص نشده است. پلیس امارات در این زمینه با ما همکاری نکرد. حتی موبایل و کامپیوتر وی را هم به ما ندادند تا ببینیم آخرین تماس‌های وی با چه کسانی بوده است. احمد ما بالاخره به اصل خود برگشت و احتمالا به همین دلیل هم به قتل رسید.

 

یک سال با ما به خانه خدا مشرف شد و ساعت‌ها در کعبه نماز می‌خواند که همراهان او خسته شده و به هتل بر گشته بودند. به او می‌گفتند شما زانو درد نمی‌گیرید؟

 

احمد بسیار قرآن می‌خواند و ذکر می‌گفت. در کنار جنازه‌اش پارچه سفیدی پیدا کردند که هزار اسم الله را نوشته بود. برایش دعا کنید.»

 

احمد رضایی فرزند محسن رضایی در ۲۲ آبان ۱۳۹۰ در هتل گلوریای دوبی در طبقه ۱۸ اتاق ۲۳ درگذشت. مرگ او مشکوک خوانده شده ‌است./ایسنا۲۳آبان۹۴

                                                     ***

 

هنگامیکه آیت الله شیخ فضل الله نوری را داشتنداعدام میکردند ،عده پای اعدامش پایکوبی میکردند یکی ازآنها نوه همین شهید بود"کیانوری"!

میگویند چندروزقبل از اعدام یکی از انحراف نوه اش بهش خبرمیدهد"درزندان"شیخ فضل الله میگوید:می دانستم رنگ سعادت را نمی بیند ،چون هنگامی که متولدشده بود،مادرش"دخترشیخ فضل الله"پستانش شیرنداشت وناچارشدنداورا به دایه بسپارند،دایه اش یک زن منحرف بوده.  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 27 ارديبهشت 1395برچسب:,
ارسال توسط عمار
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 106
بازدید ماه : 538
بازدید کل : 81871
تعداد مطالب : 871
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1